منزل جان جهان بر در جانانهٔ ماست


مسکن اهل دلان گوشهٔ میخانهٔ ماست

خلوتی بر در میخانه گرفتیم ولی


حرم قدس یکی گوشهٔ میخانهٔ ماست

تا ز شمع رخ او مجلس جان روشن شد


نور شمع فلک از پرتو پروانهٔ ماست

دیده ای لولو لالا که ز دریا آرند


حاصل اشک جگر گوشهٔ دردانهٔ ماست

تا ابد گنج غمش در دل ما خواهد بود


زانکه گنجش ز ازل در دل ویرانهٔ ماست

ساقیا ساغر و پیمانه من سوی من آر


که مراد دو جهان یک لب پیمانهٔ ماست

آنچه سید به دل و دیدهٔ جان می طلبد


روز و شب همنفس و همدم میخانهٔ ماست